سلام و درود به دوستانم ؛ گرچه می دانم که برای شعر گفتن در مورد نوروز کمی دیر شده امّا در اینجا برایتان چند بیت از سخنوران ایرانی گذاشته ام که امیدوارم مورد پسند شما دوستان عزیز قرار گیرد :
سعدی:
اگر تشنه مانی ز سختی مجوش***که سقای ابر آبت آرد به دوش
صبا هم ز بهر تو فراش وار***همی گستراند بساط بهار
ابوسعیدابوالخیر:
نوروز شد و جهان برآورد نفس***حاصل زبهار عمر ما را غم و بس
از قافلهی بهار نامد آواز***تا لاله به باغ سر نگون ساخت جرس
جامی :
وی بسا گم شده ره، در شب تار***غرقه در سیل ز باران بهار
متراکم شده در وی ظلمات***منقطع گشته شبههای نجات
عطار نیشابوری:
رخ چو گلبرگ بهار از من چرا پوشی به زلف***کاشک من دور از تو چون ابر بهاران میرسد
بر خطت چون زار میگریم مکن منعم ازانک***این همه سرسبزی سبزه ز باران میرسد
محمود کیانوش :
سعدی شیرین سخن گفت به فصل بهار:**برگ درختان سبز**با خطّ رخشان سبز** هر ورقش دفتری است،معرفت کردگار
بیدل دهلوی:
منتظران بهار،فصل شکفتن رسید***مژده به گل ها برید، یار به گلشن رسید
محمد جواد محبت:
بر درختی شکوفه ای خندید *** درکتابی بهار معنا شد
با بهاری که می رسد از راه***سبز شو ، تازه شو ، بهاری شو
ملک الشعرا بهار :
پس سر کوی تو را پرشور و شر خواهیم کرد***چون بهار از جان شیرین دست برخواهیم داشت
پروین اعتصامی :
بهار از سردی من یافت گرمی***منش دادم کلاه شهریاری
بابا طاهر:
جدا از رویت ای ماه دل افروز***نه روز از شو شناسم نه شو از روز
وصالت گر مرا گردد میسر***همه روزم شود چون عید نوروز
********************
بهار آیو به هر شاخی گلی بی***بهر لاله هزاران بلبلی بی
بهر مرزی نیارم پا نهادن***مبو کز مو بتر سوز دلی بی
فردوسی :
دلش تازه شد چون گل اندر بهار***سخنها چوبشنید از و شهریار
**********************
همه روزگارانش نوروز باد***ابا فر و با برز و پیروز باد
حافظ :
وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید ***رسید مژده، که آمد بهار و سبزه دمید
***********************
با تقدیم به دوستان شعر و قلم
.: Weblog Themes By Pichak :.