با سلام
آن روز ها که جهان از تمدن چیزی نمی دانست فردوس ایران با فردوسی گلزار شده بود. درود بر تمامی شاعران پارسی آن ها که برای ادب و شعر پارسی زحمت کشیدند و عجم را زنده کردند بدین پارسی ؛ درود بر فردوسی بزرگ که شاهنامه اش هم اکنون ما را به سمت و سوی عرفان می برد.........
«شعری از فردوسی»
چو گفتـــــار بیهــوده بسیــار گشت سخنگوی در مردمی خوار گشت
به نایـافت رنجه مـکن خـــــویشتن که تیمـار جان باشد و رنج تـن
****اشعار فردوسی*****
زدانش چو جان تـــرا مـــایـه نیست به از خامشی هیچ پیرایــه نیست
توانگر شد آنکس که خرسنـــد گشت از او آز و تیمار در بنـــد گشت
****اشعار فردوسی*****
بـه آمــوختن چون فــروتن شـــوی سخن هــای دانندگــان بشنوی
مگوی آن سخن، کاندر آن سود نیست کز آن آتشت بهره جز دود نیست
****اشعار فردوسی*****
بیــــا تا جهــــان را به بــد نسپریم به کوشش همه دست نیکی بریم
نبــاشد همی نیک و بـــد، پــــایدار همـــــان به که نیکی بود یادگار
****اشعار فردوسی*****
همــــان گنج و دینار و کاخ بلنـــــد نخواهــــد بدن مرترا ســـودمند
فــریــدون فــرّخ، فرشته نبـــــــود بــه مشک و به عنبر، سرشته نبود
به داد و دهش یــافت آن نیگـــــوئی
تو داد و دهش کن، فریدون توئی
********اشعار فردوسی********
.: Weblog Themes By Pichak :.